پيامبر اسلام الگوي مديريت اسلامي:
اسلام كاملترين دين است وكاملترين برداشت از احكام و فرمانهاي الهي است. پيامبر اكرم(ص) اجرا كننده و ابلاغ كنندهي پيامهاي الهي است. از اين رو پايه و اساس حكومت اسلامي در حكومت رسول اكرم (ص) است. خداوند اورا با حجتهاي الزام كننده و پيروزي آشكار و راه روشن فرستاد. پيامبر اكرم امانت داري پسنديده است. يعني حكومت از ان خداست اما به عنوان امانت در دست رسول خداست. خصوصيات رفتاري و سيرهي پيامبر يكي از منابع مهم مديريت اسلامي است.
چند تا از ويژگيهاي رهبر از ديدگاه قرآن:
1. از بطن مردم باشد (از خود مردم باشد)
2. دلسوز بودن براي مردم
3. تلاش و كوشش فراوان درجهت هدايت انسانها
4. رئوف بودن و عطوفت با همهي اقشار جامعه
5. رحيم و مهربان بودن
شخصيت پيامبر اكرم(ص) از ديدگاه امام علي (ع):
1. الگو بودن
2. ساده زيستي
3. مجري احكام الهي و عدالت گرا
4. ايجاد وحدت
5. ايثار
6. خشيت از خداوند
7. خصلتهاي نيك
8. دوري از افراط و تفريط
صفات ديگر پيامبر در كتاب ااحيا العلوم:
* اجابت دعوت
* احترام و اكرام به ديگران
* پند و عبرت گرفتن
* رسيدگي به حاجات مردم
صفات پيامبر به عنوان يك مدير اصلح اسلامي:
* امانت داري
* رهبري و مشورت
* نظم و انضباط
* ظرفيت شنيدن انتقاد و تنفر از چاپلوسان
* تشويق به علم
اهداف حكومت اسلامي
مهمترين اهدافي كه حكومت اسلامي دارد دو چيز است:
1. راهنمائي انسانها به سوي خليفه الله شدن
2. كشور اسلامي را مدينهي فاضله ساختن، مبادي تمدن راستين را مهيا نمودن، و اصول حاكم بر روابط داخلي و خارجي را تبين كردند.
هدف مهم تأسيس نظام اسلامي بر پايهي وحي و نبوت، همان خليفهالله شدن است. و خط مشي انسان نوراني در جامعه بسيار روشن بوده و او با نور الهي كه نصيب وي شده حركت ميكند.
اوصاف و شرايط مدينهي فاضله:
الف) رشد فرهنگي است كه زمامدار حكومت اسلامي عهده دار تأمين علم و دانش است. يعني جهالت و ضلالت دو عامل قطعي انحطاط جامعهي جاهلي است و مهمترين هدف حكومت اسلامي در بخش فرهنگي، جهالت زدايي و ضلالت ستيزي است
ب) رشد اقتصادي است كه رهبران اسلامي عهده دار خطوط تبين كلي اموال در نظام هستند. اسلام اگر چه اصل مالكيت خصوصي را پذيرفته و امضاء نموده است، ليكن معناي آن اين است كه هركس نسبت به دسترنج خود در قياس با ساير مردم، مالك است، ولي هيچ كس نسبت به دسترنج خود در قياس با خداوند مالك نيست بلكه به منزلهي امين در نگهداري و نائب در تصرف است. ( اسلام مجموعه مالها را براي ادارهي شئون، مجموع انسانها ميداند) رواج ثروت در دست گروهي خاص، و حرمان تودهي جامعه به دو صورت ترسيم ميشود كه هر دوي آنها نارواست. يكي بر اساس نظام سرمايه داري غرب و ديگري بر پايهي نظام دولت سالاري و مكتب ماركسيسم فروريختهي شرق.
چند نكتة مهم:
* اصل مالكيت انسانها نسبت به يكديگر پذيرفته است
* مجموع اموال متعلق به مجموع انسانهاست
* مال به مثابهي ستون فقرات جامعهي اسلامي است
* قرار دادن مال در اختيار سفيه ممنوع است
* احتكار ثروت و اكتناز مال ممنوع است
* جريان ناقص آن ممنوع بوده و دور كامل ان لازم است
* جريان عمومي آن گذشته از راههاي پيشبيني شده در شرع همانا بر اساس تجارت با رضايت است.
ج) فرآيند صحيح صنعتي است كه پيشوايان نظام اسلامي عهده دار ترغيب به فراگيري كامل آن و تعليم كيفيت بهرهبرداري از آن هستند.
د) رشد حقوقي داخلي و بين المللي:
1. نفي هر گونه سلطه گري و سلطه پذيري
2. رعايت عهود و مواثيق بين الملل.
علت احترام و تأكيد حكومت اسلامي به برقراري نظام تعهد و قانون مداري و عمل به پيمان و احترام به ميثاق، آن است كه جامعهي متعهد از امنيت و آزادي برخوردار است. جاهليت جديد مانند جاهليت كهن پيمان شكني زور مداران عصر حاضر است.
علل سقوط سياسي -اجتماعي از ديدگاه امام علي (ع):
1.اصول اساسي را ضايع نمودن
2. مغرور شدن
3. فرومايگان را مقدم داشتن
4. فرزانگان را مؤخر قرار دادن
علل سقوط اجتماعي- اقتصادي از ديدگاه امام علي (ع):
1.سوء تدبير و ضعف مديريت
2. تبذير ناروا هزينه هاي زيانبار اقتصادي
3. از تجارب سودمند عبرت گرفتن
4.به جاي جبران گذشته مكرراً عذر خواهي نمودن
فصل هفتم: عدالت و مديريت اسلامي
عدالت هدف مديريت:
عدالت يكي از اهداف مهم حكومت اسلامي است. قرآن بذر انديشهي عدل را در دلها كاشت آن را آبياري كرد و دغدغهي آن را چه از نظر فكري و فلسفي و چه از نظر علمي و اجتماعي در درونها ايجاد كرد. بيشترين آيات مربوط به عدل، دربارهي عدل جمعي و گروهي است؛ اعم از خانوادگي، سياسي و ...
عدل قرآن آنجا كه به توحيد يا معاد مربوط ميشود جهانبيني است. آنجا كه به نبوت و تشريع و قانون مربوط ميشود يك مقياس و معيار قانون شناسي است. آنجا كه به امامت و رهبري مربوط ميشود يك شايستگي است. آنجا كه پاي اخلاق به ميان ميآيد يك آرمان انساني است. و آنجا كه به اجتماع كشيده ميشود يك مسئوليت است. قرآن شرط امامت و رهبري را عدل مي داند و انسان اخلاقي را صاحب عدل ميخواند.
عدالت دركلام امام علي(ع):
حضرت علي(ع) عدل را يكي از پايه هاي استوار ايمان معرفي كردند؛ ايمان بر چهار پايه استوار است :
1.صبر 2. يقين 3. عدل 4.جهاد
و صبر نيز خود بر روي چهار پايه قرار دارد: شوق، هراس، زهد، انتظار
دين عدالت رت برابري كامل نميداند و لذا تفاوت را در صورتي كه ناشي از شايستگي افراد باشد ميپذيرد.
عدالت در ديدگاه دانشمندان:
پيروان نظريهي حقوق طبيعي معتقدند كه مرتبهي طبيعي، تمامي افراد بشر با يكديگر يكسان است و نا برابريهاي اجتماعي، معلول تفاوتهاي ذاتي نيست، بلكه ساختار خاص اجتماع موجب آن ميشود.ديدگاه ديگر مربوط به كاركرد گرايان است. در اين ديدگاه نابرابري جزء طبيعت اجتماع فرض ميشود و لذا وجد آن را ضروري غير قابل محو بيان ميكردند.
شهيد صدر مهمترين دليل دخالت دولت در عرصهي اقتصاد را ايجاد بسترهاي مناسب براي تحقق عدالت اجتماعي و اقتصادي ميداند.
ارسطو معتقد به نابرابري ذاتي بشر بوده است و همين را دليل قشر بندي طبقاتي ميدانست به اعتقاد وي نه تنها نابرابري وجود دارد بلكه يك ضرورت بوده و نبايد تفاوت ها را ناديده گرفت.
استاد مطهري؛ عدالت اجتماعي را رعايت حقوق افراد ميداند يعني افراد بشر نسبت به يكديگر و در مقايسه با همديگر نوعي حقوق و اولويت خواهند داشت كه ريشهي اين حقوق و اولويت ها متفاوت ميباشد.
عدالت به سه صورت وجود دارد :
1. عدالت به منزلهي توازن اجتماعي: يعني در هر اجتماع انساني بايد شرايطي معين شود كه كيفيت ارتباط اجزاء با يكديگر رعايت شود تا بتواند باقي بماند و نقش مطلوب خود را ايفا كند.
2. عدالت به منزلهي بي طرفي: عدالت وصفي براي داور و ارزيابي كننده است. نه وصفي براي موقعيت مورد ارزيابي .
3. عدالت به منزلهي وضع بايسته: عدالت به منزلهي وضعيتي است كه شايسته و بايسته است كه در اجتماع برقرار باشد.
ارتباط عدالت و حكومت از نظر استاد مطهري:
حقوق تكويني و فطري است، يعني آفرينش انسان به گونهاي است كه او را صاحب حق ميكند. تأمين حقوق مردم به وجود قانون بستگي دارد. و يكي از اهداف بعثت پيامبران اين بود كه مردم خودشان راه بيفتند و عدالت را بين خودشان برپا كنند، نه اينكه پيامبران اقامهي عدل كنند. در مكاتب بشري، شناسايي حق بعهدهي افراد گذاشته شده، كه حقوقي را براي انسان ها جعل و اعتبار كنند. اما در اديان الهي، حق انسان همان چيزي است كه آفرينش او تعيين ميكند و پارهاي از اين حقوق از طريق وحي توسط پيامبران تعريف ميشود . فلسفهي حكومت عدالت است. و اين مسئله با مشروعيت حكومت پيوند ميخورد، يعني هر چه حكومت عادلانهتر رفتار كند ميزان مشروعيت آن بيشتر ميشود، عدالت موجب دوام حكومت و ظلم موجب زوال آن است.
ابعاد عدالت اجتماعي:
1. برابري و مساوات:
برابري از مهمترين ابعاد بلكه اصلي ترين معناي عدالت است. معناي برابري اين است كه همهي افراد صرف نظر از ، مليت، جنس، نژاد و مذهب در ازاي كار انجام شده از حق برابر به منظور استفاده از نعمتهاي مادي و معنوي موجود در جامعه برخوردار باشند.
2.قانونمندي:
كار ويژه و اصلي قانون تعيين شيوههاي صحيح رفتار اجتماعي است. قانون در صورتي تعادل بخش است كه خود عادلانه باشد و عادلانه بودن قانون به اين است كه منبع قانون ، قانونگذاران و مجريان آن عادل باشند. هماهنگي مستمر انسان با هنجارهاي اجتماعي و سنن و آداب منطقي جامعه از مظاهر عدالت اجتماعي است.
3. اعطاي حقوق:
منظور از حق امتياز بالقوهاي است كه براي شخص در نظر گرفته شده و به موجب اعتبار اين حق براي او ديگران موظفند اين شئون را محترم بشمارند و آثار تصرف او را بپذيرند. هر چيزي در جامعه داراي حق استو تعدل اجتماع هنگامي مشخص ميگردد كه اين حقوق مراعات شود.
4. توازن:
توازن با توزيع عادلانه ارتباط بسيار نزديكي دارد ، البته نه تنها به اين معنا كه امكانات بطور شايسته و صحيح به افراد مستحق برسد بلكه علاوه بر آن امكانات به حد لازم و مورد نياز وجود داشته باشد.
عدالت اجتماعي در حوزههاي مختلف تعريف ميشود:
1. حوزهقانون
2. حوزهي قضاوت
3. حوزهي اقتصاد
4. حوزهي روابط بين المللي
5. حوزهي سياست
6. حوزهي روابط اجتماعي
مصاديق عدالت از ديدگاه امام علي(ع):
1. برخورد با تخلف
2. عدالت در رفتار با مردم
3. برخورد قاطع با خيانت كار
4. سختگيري در مصرف بيتالمال
5. ضرورت ساده زيستي كارگزاران
6. رعايت انصاف با مردم
در بعد اقتصادي دو شاخص جهت عدالت اقتصادي وجود دارد :
الف) توازن
ب) رفع فقر
از ديدگاه افلاطون عدالت اقتصادي دو عامل اساسي دارد. 1.تقسيم كار بين طبقات پائين دست 2. الغاي مالكيت خصوصي دربارهي ثروت.
عدالت از ديدگاه ارسطو به سه صورت؛ كلي، توزيعي و تعويضي قابل تعريف است.
1. عدالت كلي: اين عدالت دوري جستن از افراط و تفريط در رفتار و روابط اجتماعي است
2. عدالت توزيعي: اين نوع عدالت در تكاليف دولت نسبت به مردم تجلي مييابد و از عدالت كلي و تعويضي مهمتر است.
3. عدالت تعويضي: در مبادلهي كالا بايد نسبت تساوي رعايت شود تا مبادله در جهت طبيعي خود انجام پذيرفته باشد.
عدالت اقتصادي از ديدگاه شهيد مطهري:
1. مكتب ماركسيستي:
همهي شهروندان در كليهي امور زندگي بايد تساوي كامل داشته باشند، مقتضاي عدل اين است كه همه بطور يكسان از مواهب زندگي برخوردار باشند، ميان آنها كه كار و تلاش بيشتري ميكنند با آنها كه كار و تلاش كمتري ميكنند، از نظر استفاده از امكانات زندگي تفاوتي وجود ندارد.
2. مكتب سرمايه داري يا ليبراليسم:
در اين مكتب فرد گرايي حاكم است، پيروان اين مكتب معتقدند كه بايد به افراد آزادي داد تا رشد بيشتري كنند و درآمد بيشتري بدست آورند.
دولت براي تحقق عدالت اجتماعي چند وظيفهي مشخص دارد:
* سياست گسترش حقوق و آزاديهاي اساسي
* سياست بهبود بخشيدن به ساز و كار بازار
* سياست توانمند سازي
* سياست مستقيم كاهش فقر و توزيع متناسب درآمد
به منظور اينكه بخش خصوصي بتواند در تحقق عدالت، نقش اصلي را بازي كند، بايد دو شرط وجود داشته باشد:
1. ساماندهي سازو كار بازار براي توليد عدالت
2. تقويت اقتصاد بدون سود
موانع تحقق عدالت اقتصادي:
1. وضعيت نا به هنجار اقتصادي: رانت اقتصادي معمولاً از زمينههاي نابهنجار روابط اقتصادي سرچشمه ميگيرد
2. عامل اجتماعي: برخوردداري از بعضي از امتيازات ويژه كه ارتباطي با صلاحيتهاي ذاتي و استعدادهاي فردي ندارد رانت اجتماعي ناميده ميشود.
3. عامل اطلاعات: دستيابي زود هنگام و انحصاري به اطلاعات اقتصادي از مهمترين انواع رانت است
ابزارهاي تأمين عدالت اجتماعي:
1.ماليات 2. يارانه
عدالت اجتماعي و قواي محركهي آن:
1. مباني فكري و ارزشي اكثريت قاطع مردم كشور
2. قانون اساسي
3. شواهد تجربي ودستاوردهاي نظري
4. ارزيابي تجربيات تاريخي ايران
5. الزامات ناشي از روندهاي آينده
6. ارادهي رهبران و مديران نظام
اهميت مديريت در مسئلهي غدير خم
امامت و خلافت بزرگترين ركني است كه اسلام بر آن استوار است. همانطور كه پيامبر ميفرمايند : هركس بميرد و امام زمان خويش را نشناسد به مرگ جهالت مرده است.
امام كيست؟
امام به معناي پيشوا ومقتداست ، كسي است كه ديگران دنبالهرو او هستند. در كل دو نمونه امام وجود دارد
1.امام طاغوتي: امامي كه انسان را به سمت آتش هدايت ميكند
2.امام اسلامي: امامي كه انسان را به صراط مستقيم هدايت ميكند.
ضرورت وجود امام:
هر مكتب با هر جهانبيني كه دارد شيوهي مديريتي آن متفاوت است. آيا ميشود خداوند درطول سالهاي متمادي رسولاني را براي ابلاغ احكام الهي بفرستد ولي اماماني را براي اجراي احكام قرار ندهد . در اين باره امام علي(ع) ميفرمايند:« مردم را حاكمي بايد، نيكو كردار يا تبهكار تا در حكومت او مرد با ايمان كار خويش كند و كافر بهرهي خود برد»
فرق امامت و رهبري در اين است كه پيامبري فقط راهنمائي است و وظيفهاش فقط نشان دادن راه است. ولي امامت وظيفهاش رهبري و هدايت بشر به سوي هدف الهي است. امامت ساماندهي و حركت اقشار مردم بسوي هدف الهي است. يكي از ويژگيهاي مهم امامت رهبري و هدايت مردم است.
چندين ويژگي بارز امام:
1. عصمت و پاكي از هر نوع گناه
2. منصوب از طرف خداوند
3. آگاه به اعمال مردم
4. عالم به مايحتاج مردم
5. در زمان خود از همهي مردم از لحاظ فضائل بالاتر است
صفات رهبر وامام از نظر امام علي(ع):
* بخيل نباشد
* نادان نباشد
* ستمكار نباشد
* عادل باشد
* رشوه خوار نباشد
* سنت پيامبر را اجرا كند
راههاي كلي شناخت امام:
1. نص( تعيين وتصريح و اعلام پيامبر)
2. اخلاق، كردار، رفتار، وضع زندگي و خاستگاه علمي يكي از راههاي شناخت امام است
3. معجزه
وظايف امام از ديدگاه شهيد مطهري:
1. نقش رهبري
2. برطرف كردن مسائل ديني و عقيدتي
3. ولايت و سرپرستي
وظايف امام از ديدگاه امام علي (ع):
* پند و اندرز دادن به مؤمنين براي هدايت آنها
* خير خواه مردم باشد
* برپايي سنت پيامبر
* امام جاري كنندهي احكام الهي است
* رساندن سهم بيتالمال به طبقات مردم با رعايت عالت
شيوههاي مديريتي امام علي(ع):
1. مهربان بودن
2. منصف بودن
3. ستمكار نبودن
4. مردم گرايي
5. ضرورت رازداري
6. شيوهي مشورت
7. روابط اجتماعي رهبر
8. جلب اعتماد
9. ارتباط با دانشمندان و حكيمان روزگار
10. برقراري عدل
11. تمسك جستن به خدا و رسولش
12. انتخاب كارگزاران
13. رعايت حقوق كارمندان
14. نظارت وكنترل
15. تقسيم كار
16. رفع مشكلات مردم
17. ارتباط مستقيم با مردم
18. سعهي صدر
19. انجام كارهاي خاص
20. انجام به موقع كارها
21. تقدم ضابطه بر رابطه
22. وفادار بودن
23. دوري از خودپسندي
24. دوري از منت گذاري
25. ساده زيستي كارگزاران
26. رعايت سلسله مراتب فرماندهي
عوامل فراموشي حادثهي غدير:
* منافع و اميال انساني عدهاي از خواص جامعه
* عدم آگاهي و بينش تودهاي از مردم
* مسموم بودن فضاي سياسي جامعه
|