وبلاگ تخصصی حقوق بین الملل عمومی (یونیفا)

وبلاگ تخصصی حقوق بین الملل عمومی (یونیفا)

این وبلاگ در ستاد ساماندهی پایگاه های اینترنتی وزارت ارشاد ثبت شده است . هر گونه سوء استفاده موجب مسوولیت مدنی و کیفری است .

سياست خارجي حزب عدالت

يعقوب سلامتی تابستان 1392

ترکيه از چندين سال پيش با حل مشکلات با کشورهاي همسايه، دوران جديدي را در سياست خاورميانه‌اي خود آغاز کرد که البته با توفيقاتي همراه بود که نبايد آنها را دست کم گرفت. اين کشور همواره از زمان آتاتورک ضمن توجه به مسائل داخلي و تغييرات اساسي در ساختار حکومت توجه ويژه‌اي به نقش‌آفريني در مسائل منطقه ‌اي و بين‌المللي داشته است. در حالي که بازيگراني مثل ايران، عربستان، مصر و سوريه سال‌هاي مديدي است در صحنه منطقه حضور دارند، ترکيه با روي کار آمدن حزب عدالت و توسعه در سال ۲۰۰۲ متوجه خاورميانه شد و با انتخاب داود اوغلو به سمت وزير خارجه در ماه مه سال ۲۰۰۹ اين عطف را عملياتي کرد.  (ماهنامه ديپلماتيک، 1390، صص  ۱۰۳ – ۱۰۲)

برخلاف آنچه در ابتدا به‌نظر مي رسد، ترکيه صرفاً به سوي غرب در حرکت نيست. در سال‌هاي اخير اين کشور سياست خارجي چندوجهي را در دستور کار دستگاه ديپلماسي خود قرار داده است. ترکيه درصدد است تا ضمن حفظ روابط خود با غرب و آمريکا، روابطش را با همسايگان نيز بهبود بخشد. سياست خارجي نگاه به شرق و گسترش روابط با چين و روسيه و ارتقاي روابط با جهان اسلام و منطقه خاورميانه ازجمله سياست‌هاي خارجي حزب حاکم است. در اين راستا با توجه به اهميت تحولات دروني ترکيه و تاثير اين تحولات بر منطقه و روابط دوجانبه ايران و ترکيه، پژوهش حاضر درپي تحليل روابط خارجي ترکيه با بازيگران منطقه‌‌اي و بررسي نيروهاي فعال جامعه سياسي ترکيه در عرصه سياست خارجي است. (واعظي، محمود، 1388، ص 978)

 

روياي امپراطوري

عملکرد فعلي دولت ترکيه گوياي اين مساله است که اين ميراث دار امپراتوري عثماني هم اکنون نيز در تب و تاب تاثير گذاري حداکثري در فرآيند هاي منطقه اي و فرامنطقه اي در راستاي دستيابي به منافع حداکثري براي ملت ترکيه است. دولت آنکارا بر پايه سياست هاي هميشگي و فرصت طلبي  هاي تاريخي خود در طول يک قرن پس از فروپاشي امپراتوري عثماني  هيچگاه از سوداي دستيابي به جايگاه منطقه اي و بين المللي  امپراتوري فروپاشيده دست بر نداشته و به شکل هاي مختلف سياست هاي توسعه طلبانه ارضي و هژموني سياسي اقتصادي خود در قبال همسايگان را دنبال نموده است.

 

1- توطئه تجزيه آذربايجان تاريخي با تغيير نام سرزمين هاي ايراني شمال ارس:

دولت عثماني  در دنباله سياست هاي چند صد ساله خود براي تشکيل امپراتوري توران بزرگ (از چين تا اروپا)، در سال هاي آخر اقتدار خود (سال هاي 1918 و 1919 ميلادي) بسيار کوشيد تا با  سوء استفاده از هرج و مرج و بي نظمي موجود در سرزمين هاي قفقاز که تحت تاثير انقلاب بلشويکي روسيه قرار داشتند به ايده اتحاد ترک زبانان اين منطقه با خود دامن بزنند.

اين گونه بود که ترکيه عثماني با تامين مالي و پشتيباني همه جانبه، دست پروردگان خود را با عنوان  پان ترکيست هاي قفقاز به تحريک واداشت تا سنگ بناي تجزيه ايران را فراهم نمايند.

بر اين پايه مزدوران ترکيه عثماني با تحريک و بستر سازي هاي گستره تبليغاتي و سياسي و حمايت هاي همه جانبه استانبول، توطئه تغيير نام سرزمين هاي ايراني شمال ارس که در تاريخ با نام اران و شروان يا آلبانياي قفقاز شناخته شده است را به مرحله اجرا گذاشت. تغيير نام اران و شروان به آذربايجان نگراني شديد ميهن پرستان ايراني را به همراه داشت که آن را توطئه رسمي و عني عليه تماميت ارضي ايران قلمداد مي کردند. در اين ميان اعتراضات گسترده روشنفکران  ايراني از جمله علامه دهخدا و ملک الشعراي بهار متاسفانه با توجه به ضعف حکومت مرکزي قاجاريه به جايي نرسيد.

بر پايه اين توطئه ضد ايراني اين مناطق با نام جعلي «جمهوري دموکراتيک آذربايجان» تغيير نام داده شد تا بر اساس برنامه بلند مدت راهبردي، در آينده بتوانند آذربايجان واقعي به مرکزيت تبريز را از ايران تجزيه نمايند.

اين اقدام پيش زمينه اي بود تا با تبليغات فراوان آذربايجان جعلي (اران و شروان تاريخي) را به عنوان آذربايجان شمالي با آذربايجان واقعي به مرکزيت تبريز  يکپارچه نمايند تا بتوانند در راستاي توطئه پان ترکيستي خود شمال غرب ايران را از پيکر ايران تجزيه نمايند.

توطئه تجزيه آذربايجان از ايران در هنگامه فروپاشي عثماني عملي نشد ولي اين انديشه بعد از گذشت سالها همچنان در دستور کار سران آنکارا و دست پروردگان آن ها هويدا است. پشتيباني همه جانبه و در اختيار گذاشتن همه امکانات پشتيباني، تبليغاتي و رسانه اي  توسط آنکارابراي گروه هاي تجزيه طلب ضدايراني گواهي است بر اين مدعا.

فراموش نمي کنيم که بخش عمده اي از گروه هاي ضد ايراني تجزيه طلب پان ترکيست علاوه بر دولت باکو توسط دولت ترکيه نيز پناه داده شده اند و در انجام هرگونه تحرک سياسي فرهنگي  ضد ملي عليه ايران و ايراني آزاذي کامل به آن ها داده شده است.

 

2- پاکسازي نژادي مناطق ارمني نشين شرق ترکيه:

دولت ترکيه عثماني پس از شکست در جنگ جهاني نخست، به رغم امضاي پيمان سورس(در سال 1920 ميلادي) آن را زير پا نهاد و همان گونه که در نقشه پيوست با حرف A مشاهده مي شود بخش بزرگي از غرب ارمنستان را به عنوان بخشي از ترکيه نوين به اشغال خود در آورد. و نسل کشي ارامنه را به ويژه به دليل اهميت جغرافيايي  سکونت گاه آنان به اجرا در آورد.چرا که  در تحليل هاي ترکان ،ارمنيان همچون ديواري آهنين ميان ترک هاي عثماني و ترک زبانان قفقاز و ترک زبانان آن سوي  درياي کاسپين قرار گرفته بودند. 

اين طرح در سال‌هاي ۱۹۲۳ - ۱۹۱۵ در  غرب ارمنستان يعني بخش هاي شرقي ترکيه امروزي که تحت اشغال امپراتوري عثماني بود، به اجرا در آمد و طي آن بر اساس اسناد موجود بيش از يک و نيم ميليون از مردم بي ‌دفاع ارمني از زن و مرد و پيرو جوان قرباني شدند و حدود يک ميليون نفر ديگر در سراسر جهان پراکنده شدند.البته دولت ترکيه همواره اين رقم کشته شدگان را نفي مي کند ولي بار ها کشتار تعداد 300000 ارمني را اعتراف نموده است.

 

3- سرکوب مداوم کردها در ترکيه:

بر خلاف نظر دشمنان ايران که همواره مي کوشند کردستان بزرگ را تقسيم شده بين چهار کشور عنوان نمايند، شرايط تاريخي کرد ها در ايران نشان مي دهد که کردستان نه تنها در طول تاريخ از ايران جدا نبوده بلکه همه کردستان بزرگ بخشي پر اهميت از ريشه تنومند گستره تاريخي فرهنگي ايران بزرگ را شامل  مي شده است. تمام سرزمين کردستان از آغاز تاريخ و زمان امپراتوري ماد تا سال 1514 ميلادي و جنگ چالدران بين نيروهاي شاه اسماعيل اول صفوي و سلطان سليم اول عثماني يکي از ايالات مهم ايران بوده ‌است که بر اثر شکست غم انگيز ايران در اين جنگ نابرابر بيش از دو سوم آن از ايران جدا و به اشغال امپراتوري عثماني  درآمد.

در اين جنگ كه ارتش ايران طي نبردي غافلگيرانه با كمتر از بيست و هفت هزار نفر مسلح به شمشير، در برابر ارتش 120 هزار نفره عثماني مجهز به توپخانه و سلاح‌هاي آتشين، شكست خورد ، بخش‌هاي وسيعي از بيست امارت‌نشين كرد به ويژه حاكم‌نشين بدليس در قلمرو عثماني قرار گرفت. البته بعدها پادشاهان قدرتمند و ايران دوستي چون شاه‌عباس كبير و نادرشاه افشار توانستند بخش‌هايي از اين سرزمين‌ها را به مام ميهن بازگردانند، ولي بي‌كفايتي پادشاهان قاجار به ويژه فتحعلي‌شاه و محمدشاه قاجار و همزمان دسيسه هاي استعمار انگليس و روسيه سبب شد بخش‌هاي وسيعي از كردستانات و عتبات عاليات (كربلا و نجف) و بغداد از قلمرو ايران جدا شده و به عثماني ملحق شوند.

مهم ترين شهرهاي اشغال شده ايران در کردستان ترکيه پس از نبرد چالدران بين شاه اسماعيل صفوي و ترکان عثماني در سال 1514 ميلادي شامل زير مي باشد: 

ديار بکر(آمد)- وان - غازي عنتب (ديلوک) - بينگول (هزارگل)- آديامان (سمسور) - سيواس - اسکندرون- ارزروم- ارزنجان- قارص- تاتوان- مرعش- الازيغ (خارپوت)- باتمان - تونجلي (درسيم) - ماردين- مالاتيا- دوغو بايزيد- حکاري (جولامرگ)- شرناخ- بوتان 

امپراتوري عثماني سالها بر بخش جداشده سرزمين کردستان در جنگ چالدران  فرمان‌راندند  تا اين که با پايان جنگ جهاني اول بخش جدا شده سرزمين کردستان از ايران، در نقشه جغرافياي امروزي در سه کشور ترکيه، عراق، و سوريه قرار گرفت که درسال ۱۹۲۳ ميلادي تاسيس شدند .

 کردهاي خارج ايران علاوه بر اين سه کشور در بخش هايي از ايران شمالي ، جمهوري ارمنستان، جمهوري ازبکستان و جمهوري تاجيکستان، نيز زندگي مي‌کنند.

كردهاي سرزمين عثماني در طول سال هاي طولاني اشغال همواره با ظلم بي حد ترك‌ها روبه‌رو بوده اند به گونه‌اي كه در تاريخ آمده که پس از جداشدن  شهر آمد(دياربکر) از ايران بين 40000 تا 200000 تن از مردم کرد اين شهر به بهانه حمايت از سرزمين مادري ايران قتل عام شده اند.همچنين با اعتراف صريح مورخان ترك، عثماني‌ها  در دوران اقتدار خود بيش از چهل هزار نفر از كردهاي تكلو را به قتل رسانده اند. بر اين پايه رويارويي كردها عليه مظالم عثماني از آغاز جدايي سرزمينشان از ايران آغاز شد که  ده جنگ بزرگ مابين کرد هاي عثماني با دولت آن کشور در تاريخ به ثبت رسيده است.

دولت نوين ترکيه حتي به مرز بندي کردستان ترکيه(بخش متمايز  در نقشه با حرف B) نيز پايبند نبود و در سال هاي پس از فروپاشي  از هيچ کوششي براي هويت زدايي اين منطقه فرو گذار نکرده است. 

 کردستان ترکيه در بخش شرقي  و جنوب شرقي اين کشوربين ۱۹۰۰۰۰ تا ۲۳۰۰۰۰ کيلومتر مربع، يا نزديک به يک سوم خاک ترکيه را در بر مي‌گيرد و ساکنان کرد آن تا 25000000 نفر (يعني بيش از سي درصد کل جمعيت ترکيه) تخمين زده مي شود که اين آمار زازاها ي علوي مذهب که خود جمعيتي بالغ بر ۳ تا ۴ ميليون نفرند را نيز  شامل  مي شود.اين در حالي است که در آمارهاي رسمي دولت تركيه، ارقام واقعي مربوط به جمعيت كردها منتشر نمي‌گردد.

 در دوران استيلاي عثماني و بعد ها ترکيه بر بخش بزرگ کردستان بسياري از نام‌هاي کردي با سياست ترک سازي دولت ترکيه تغيير داده شده‌اند. براي نمونه  نام کردي- فارسي شهر «هزارگل» به نام ترکي «بين گول » تبديل شده و  نام کردي فارسي شهر «درسيم» هم به کلي تغيير نام داده شده‌ و به تونجلي تبديل شده‌است. اين شهر نخستين شهر دنياست که در آن بمباران شيميايي برعليه غيرنظاميان بي گناه کرد به کار گرفته شده‌است.

  قابل توجه اين که دير زماني است که به کار بردن واژه «کرد» درقلمرو جمهوري تركيه ممنوع بوده و در نشريات، رسانه ها و مكاتبات رسمي دولت تركيه، از کردهابا عنوان تحريف شده «ترك‌هاي كوهستاني»، نام برده مي‌شود.

بر اساس پژوهش هاي «مجله تحقيقات نسل‌کشي»، برنامه نسل کشي درسيم با رهبري گروه ترکان جوان براي از بين بردن هويت کردها، اخراج آنها از سرزمين اجداديشان و جابجايي آنها در گروه هاي کوچکتر انجام شده‌است. 

در اين دوره کردها مجبور به جابجايي و پياده روي‌هاي مرگ آور و اجبار به ترک شدن گرديدند. ترکان جوان اين برنامه را در طول جنگ جهاني اول اجرا کردند که در طي آن ۷۰۰ هزار کرد مجبور به جابجايي اجباري شدند که در ميان اين جابجايي‌هاي اجباري ۳۵۰ هزار نفر از آنان از بين رفتنداين کردها توسط گروه ترکان جوان مجبور به راهپيمايي‌هاي مرگ‌آور شبيه به آنچه براي ارامنه اتفاق افتاد شدند که بخشي از برنامه‌اي بود که براي از بين بردن هويت کردها در ترکيه انجام شد .

علاوه بر اين در سال هاي 1937 و 1938 ميلادي نيز تعداد ۶۵،۰۰۰-۷۰،۰۰۰ کرد علوي توسط دولت ترکيه قتل عام و هزاران نفر تبعيد شدند.

يکي از مهم ترين مبارزات کردها در دوره عثماني شورش و مقاومت يزدانشير امير بوتان بود. با فروپاشي امپراتوري عثماني و متعاقب آن معاهده سور و بعدها با پيمان لوزان که قرار دادي در به رسميت شناختن حقوق ملي کردها ي قلمرو عثماني بود،ايجاد دولت کردستان در خاک امپراطوري عثماني سابق منظور شده بود امري که به دليل دسيسه هاي انگليس هيچ گاه عملي نشد.

مهم ترين حرکت تاريخي در کردستان ترکيه تشکيل جمهوري آرارات در سال ۱۹۲۷ بوده است. جمهوري آرارات  که توسط روشنفکران کرد و خاندان بدرخانيان برپا گشته بود توسط حکومت ترکيه به سختي سرکوب گرديد. 

 اين گونه بود که نوري پاشا، ژنرال كرد ايران دوست  با نافرماني ازحکومت عثماني براي رهايي كردها از يوغ ترك‌ها مبارزه خود را در كوه‌هاي آرارات و شرق تركيه آغاز كرد. قيام نافرجام اين ژنرال ايران دوست کرد شوربختانه به شکست و پناهنده شدن او به سرزمين مادري، ايران انجاميد. 

يادداشت هاي ژنرال نوري پاشا از اين نبرد بزرگ ،از نظر تاريخي بسيار قابل تأمل مي باشد آنجا كه گفته است: «سلحشوران كرد گويي شيران نبرد رستم و اسفنديار، با خون ايراني خود جهت حفظ هويت نژادي و فرهنگي كهن آريايي خود در برابر دشمنان تا بن دندان مسلح عثماني به مقاومت برخاستند... ».

 

4- اشغال مرز هاي شمال سوريه و خليج اسکندرون:

ترکيه نوين با زير پا نهادن توافقات مرزي  با توطئه اروپائيان چند صد کيلومتر در طول مرز هاي سوريه پيشروي کرد و مناطقي چون شهر کرد نشين «ماردين» و شهر علوي نشين « هاتاي» (که آن را به اسکندرون تغيير نام داد) را از سوريه جدا و به خاک خود منضم نمود.

 

5- اشغال بخش هاي شرقي يونان:

دولت توسعه طلب ترکيه نوين همچنين بسياري از بخش هاي شرقي يونان و جزاير آن را هم اشغال و به خاک خود منضم نمود.

 

6- اشغال قبرس:

دولت ترکيه در آغاز دهه 1970 ميلادي با لشکر کشي به  جزيره قبرس، به بهانه حمايت از اقليت ترک تبار اين جزيره در برابر اکثريت يوناني تبار، شمال اين کشور را اشغال و حکومت خود خوانده اي را با  پرچم ماه و ستاره سرخ  به نام جمهوري ترک قبرس تاسيس و مورد حمايت همه جانبه خود قرار داد  که اين حمايت ها حتي با واکنش اتحاديه اروپا نيز موجب عقب نشيني  ترکيه و  موافقت هيچ يک از دولت هاي آن تا امروز قرار نگرفته است.

 

7- فرصت طلبي ترکيه براي جايگزيني با ايران در کشورهاي ايراني تبار بر آمده از شوروي سابق

در سال هاي پس از فروپاشي شوروي در آغاز دهه 1990 ميلادي و در حالي که شرايط براي بازگشت سرزمين هاي ايراني ازدست رفته  قفقاز (طي پيمان  هاي خفت بار گلستان در سال1813 ميلادي وترکمانچاي در سال1828 ميلادي)و  سرزمين هاي ايراني از دست رفته شرق درياي مازندران و ورارود(طي پيمان ننگين آخال در سال1881 ميلادي) فراهم بود ،دولت ترکيه که تنها 15 کيلومتر مرز با نخجوان دارد از بي تحرکي ايران نهايت بهره را برد و با سرمايه گذاري هاي عظيم اقتصادي و فرهنگي به جاي ايران جاي پاي خود را در همه کشور هاي آسياي ميانه و قفقاز محکم کرد.اين سود جويي ترکيه به حايي رسيد که برا ي خوشايند هم تباران آن کشور ها علاوه بر ادعا ي دروغين در ترکيه اي بودن مولوي حتي بسيار تلاش کرد که  جشن  آريايي نوروز را که سال ها کرد هاي ايراني تبار ترکيه را از آن محرو م کرده بود به نام ترکيه به ثبت جهاني برساند.

 

8- ادعاهاي ارضي نسبت به کردستان عراق:

ورود مکرر نيرو هاي نظامي ترکيه به عمق خاک  اقليم کردستان در سال هاي اخير نيز مي تواند به عنوان شاهدي براي بستر سازي براي حضوري بلند مدت  در آن سامان تلقي شود.اين نکته زماني بيشتر مورد توجه قرار مي گيرد که بدانيم دولت ترکيه هنوز ادعاي هاي ارضي خود نسبت به شمال عراق به ويژه منابع نفت موصل و کرکوک را دنبال مي کند و گاه و بي گاه بدان پاي مي فشارد.

مهم ترين ادعاهاي ارضي ترکيه نسبت به کردستان عراق شامل موارد زير است:

 - ادعاهاي ديرينه نسبت به مالکيت بخش عمده اي از سرزمين هاي کردستان عراق به ويژه مناطق نفت خيز موصل.

-  پشتيباني تمام عيار از اقليت ترکمانان ترک زبان و شيعه مذهب شمال عراق به ويژه در مناقاشه مالکيت کرکوک بين کرد ها عرب ها و ترکمان ها.

 

9- دخالت سودجويانه  و منفعت طلبانه ترکيه در مناقشه فلسطين

به ياد مي آوريم ترکيه با ارسال يک کشتي به سواحل اسراييل شوي تبليغاتي عظيمي به راه انداخت که حمايت توده هاي عظيم مردمي را در ميان اعراب به دنبال داشت.اين کشور در حالي خود را حامي فلسطينيان جا مي زند که نه تنها با اسراييل روابط رسمي ديپلماتيک دارد و سفارت اسراييل در آن کشور فعاليت چشمگيري دارد بلکه ترکيه يکي از بزرگترين شريکان تجاري اقتصادي و نظامي اسراييل نيز است. 

 

10- فرصت طلبي و سوءاستفاده ترکيه ازکمک هاي بشر دوستانه ايران به  قحطي زدگان سومالي

يکي از عرصه هايي که کمتر مورد توجه رسانه ها قرار گرفته فرصت طلبي اردوغان نخست وزير ترکيه است که از هر فرصتي به نفع ترکيه و براي سود جويي سياسي خود بيشترين بهره تبليغاتي را مي برد. به طور مثال در هنگام اهداي ده ها تن کمک اهدايي مردم ايران به قحطي زدگان سومالي و در حالي که هواپيماي ايراني بدون سرو صداي تبليغاتي در حال تخليه کمک ها بود آقاي اردوغان و همسرش سراسيمه سر مي رسند و در کنار کمک هاي اهدايي ايران و پرچم هاي منقش به هلال احمر که شباهت به پرچم ترکيه دارد مي ايستند و در کنار زنان و کودکان در حال تحويل کمک ها عکس تبليغاتي مي گيرند و در سراسر دنيا منتشر مي کنند.عکس هايي که اين نکته را به ذهن متبادر مي کند که اين کمک ها از سوي ترکيه بوده است!!

 11- فرصت طلبي و تغيير موضع چندباره در تنش هاي مصر،ليبي و سوريه 

در طول يک سال گذشته بار ها شاهد بوده ايم دولت ترکيه بر اساس مقتضيات و منافع خود بار ها در حمايت از ديکتاتور هايي چون مبارک و قذافي و مخالفين تغيير موضع داده و در نهايت آن جا که بيشترين منافع سياسي و اقتصادي را براي ترکيه به همراه داشته تصميم گيري نموده است.

ادامه دارد... (از کلیه دوستان و محققان در غنای این مقاله دعوت به همکاری می گردد)


نویسنده: یعقوب سلامتی ׀ تاریخ: یک شنبه 30 تير 1392برچسب:ترکیه حزب عدالت و توسعه اربکان داوود اوغلو اردوغان, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

CopyRight| 2009 , iraninternationallaw.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com

پیچک